خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رقص
[اسم]
dancing
/ˈdæn.sɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رقص
مترادف و متضاد
dance
1.Do you want to go dancing tonight?
1. می خواهی امشب به رقص برویم؟
کاربرد واژه dancing به معنای رقص
واژه dancing به معنای "رقص" به مجموعه حرکات دست و پا و بدن گفته می شود که هماهنگ با موسیقی انجام می شوند. این اسم غیر قابل شمارش است و "s" جمع نمی گیرد. مثلا:
"dancing classes" (کلاس رقص)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
danceroom music
dancer
dance-pop
dance to tune
dance studio
dandelion
dandle board
dandruff
dandy
dane
کلمات نزدیک
dancer
dance floor
dance club
dance
dana
dandelion
dander
dandruff
dandy
dane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان