خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقص
2 . فقدان
[اسم]
deficiency
/dɪˈfɪʃnsi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نقص
عیب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نقیصه
نقطه ضعف
نقصان
نقص
کمبود
1.Parents are complaining of serious deficiencies in the education system.
1. والدین از نقصهای جدی در نظام آموزشی شکایت دارند.
2
فقدان
فقر، کمبود
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فقر
مترادف و متضاد
lack
shortage
تصاویر
کلمات نزدیک
defibrillator
defiant
defiance
deferential
deferent
deficient
deficit
defile
define
defined
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان