خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آلوده کردن (یا شدن)
[فعل]
to defile
/dɪˈfaɪl/
فعل گذرا
[گذشته: defiled]
[گذشته: defiled]
[گذشته کامل: defiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آلوده کردن (یا شدن)
ناپاک کردن، بی حرمت کردن
مترادف و متضاد
debase
desecrat
spoil
purify
1.the land was defiled by a previous owner.
1. این زمین توسط صاحب قبلی آلوده شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
deficit
deficient
deficiency
defibrillator
defiant
define
defined
definite
definite article
definitely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان