Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نفرت داشتن
[فعل]
to despise
/dɪˈspaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: despised]
[گذشته: despised]
[گذشته کامل: despised]
صرف فعل
1
نفرت داشتن
متنفر بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیزار بودن
تنفر داشتن
متنفر بودن
مترادف و متضاد
loathe
1.I despise people who tell lies.
1. من از افرادی که دروغ میگویند، متنفرم.
2.I don’t know why they despise me so much.
2. من نمیدانم چرا آنها اینقدر از من متنفر هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
despisable
despicable
desperation
desperately
desperate
despisingly
despite
despite the fact that
despoil
despoliation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان