خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جدا کردن
[فعل]
to detach
/dɪˈtæʧ/
فعل گذرا
[گذشته: detached]
[گذشته: detached]
[گذشته کامل: detached]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جدا کردن
درآوردن
مترادف و متضاد
attach
1.Please complete and detach the form below.
1. لطفاً فرم زیر را کامل و (سپس) جدا کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
desultory
desuetude
destructive
destruction
destroyer
detachable
detached
detachment
detail
detailed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان