1 . منحل کردن
[فعل]

to disband

فعل گذرا و ناگذر

1 منحل کردن بر هم زدن، از هم پاشیدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: منحل کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان