خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صفحه
[اسم]
disc
/dɪsk/
قابل شمارش
1
صفحه
دیسک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دیسک
مترادف و متضاد
circle
saucer
1.The dog had a small, metal disc attached to its collar.
1. آن سگ، صفحه کوچک و فلزی متصل به قلادهاش داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
disbursement
disburse
disbelieve
disbelief
disbanded
disc jockey
discard
discarnate
discern
discernible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان