1 . رد کردن
[فعل]

to disprove

/dɪˈspruv/
فعل گذرا
[گذشته: disproved] [گذشته: disproved] [گذشته کامل: disproved]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رد کردن تکذیب کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تکذیب کردن
مترادف و متضاد prove
  • 1.The theory has now been disproved.
    1. (این) نظریه اکنون رد شده‌است.
  • 2.We’re trying to disprove the theory that chocolate is bad for you.
    2. ما سعی داریم این نظریه را که شکلات برای (سلامتی) شما مضر است، رد کنیم.
تصاویر
  •  تصویر to disprove - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان