خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدحال
[صفت]
distressed
/dɪˈstrest/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more distressed]
[حالت عالی: most distressed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدحال
آشفته، پریشان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشفتهحال
برآشفته
پریشان
پریشانخاطر
داغان
ناراحت
1.When the baby was born, it was blue and distressed.
1. وقتی بچه به دنیا آمد کبود و بدحال بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
distraught
distracted
distorted
distort
distinctively
distressing
distribute
district
disturb
disturbed
کلمات نزدیک
distress
distraught
distrait
distraction
distracting
distressing
distribute
distribution
distributor
district
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان