1 . قمری
[اسم]

dove

/dʌv/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قمری

معادل ها در دیکشنری فارسی: کبوتر کفتر
  • 1.A dove cooed softly.
    1. یک قمری به آرامی بغ بغو کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان