خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرت زدن
[فعل]
to doze off
/doʊz ɔf/
فعل ناگذر
[گذشته: dozed off]
[گذشته: dozed off]
[گذشته کامل: dozed off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چرت زدن
بیاراده به خواب رفتن
informal
1.I dozed off in front of the television.
1. من جلوی تلویزیون چرت زدم [من جلوی تلویزیون (بیاراده) به خواب رفتم].
2.The office was so hot I nearly dozed off at my desk.
2. دفتر آنقدر گرم بود که نزدیک بود پشت میزم به خواب بروم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
doze
doyly
doyley
downwards
downward
dozen
dozer
dr martens
drab
draft
کلمات نزدیک
doze
doyenne
doyen
doxy
dowry
dozen
dozens of
dozy
dp
dpi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان