خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به راحتی
[قید]
easily
/ˈiː.zə.li/
غیرقابل مقایسه
1
به راحتی
به سادگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهآسانی
راحت
به سادگی
مترادف و متضاد
effortlessly
simply
without difficulty
laboriously
1.I can easily get some food on the way home tonight, if you'd like.
1. من به راحتی می توانم سر راهم به خانه غذا بخرم، اگر دوست داری.
2.She makes friends very easily.
2. او به راحتی دوست پیدا میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
easier said than done
easement
easel
easeful
ease
east
eastbound
easter
easter egg
easterly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان