خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فیل
[اسم]
elephant
/ˈel.ə.fənt/
قابل شمارش
1
فیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیل
فیل
1.elephant herds
1. گله فیلها
تصاویر
کلمات نزدیک
elena
elements
elementary school
elementary particle
elementary
elephantiasis
elephantine
elevate
elevated
elevated railway
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان