خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گریزان
[صفت]
elusive
/iˈluːsɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more elusive]
[حالت عالی: most elusive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گریزان
دشوار، دیرفهم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گریزان
مترادف و متضاد
hard to grasp
1.the elusive concept of ‘literature’
1. مفهوم دشوار "ادبیات"
2.The elusive criminal was arrested.
2. مجرم گریزان دستگیر شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
elude
elucidation
elucidate
elt
elsie
elutriate
elver
elysian
emaciated
emaciation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان