خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جذاب
[صفت]
entrancing
/ɪnˈtrænsɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more entrancing]
[حالت عالی: most entrancing]
1
جذاب
گیرا، مفتونکننده
formal
مترادف و متضاد
enthralling
1.She has created an entrancing theater piece.
1. او نمایش تئاتر جذابی تولید کردهاست.
2.We listened to some entrancing music.
2. ما به موسیقی جذابی گوش دادیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
entrance hall
entrance fee
entrance exam
entrance
entrails
entrant
entrapment
entreat
entreaty
entrench
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان