خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اخراج
[اسم]
expulsion
/ɪkˈspʌlʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اخراج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اخراج
1.There have been three expulsions from school this year.
1. امسال سه اخراج در مدرسه داشتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
expropriation
expropriate
expressway
expresso
expressly
expunge
expurgate
exquisite
ext.
extant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان