خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به زمین) افتادن
[فعل]
to fall over
/fɔl ˈoʊvər/
فعل ناگذر
[گذشته: fell over]
[گذشته: fell over]
[گذشته کامل: fallen over]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(به زمین) افتادن
زمین خوردن
مترادف و متضاد
fall down
get up
1.I remember falling over in a playground when I was a child.
1. یادم است وقتی در مهدکودک بودم، زمین خوردم.
2.She tripped and fell over.
2. او سکندری خورد و [به زمین] افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
fall out
fall on deaf ears
fall off
fall into disrepair
fall into different categories
fall through
fallacious
fallacy
fallen
fallible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان