خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهطور نادرست
2 . دروغکی
[قید]
falsely
/ˈfɔːlsli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more falsely]
[حالت عالی: most falsely]
1
بهطور نادرست
بهاشتباه
مترادف و متضاد
wrongly
1.The police falsely accused him of murder.
1. پلیس بهاشتباه او را متهم به قتل کرد.
2
دروغکی
دروغی، الکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دروغکی
1.She smiled falsely at his joke.
1. او دروغکی به شوخی او خندید.
تصاویر
کلمات نزدیک
falsehood
false teeth
false start
false imprisonment
false friend
falsetto
falsification
falsify
falter
fame
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان