خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالاخره
[قید]
finally
/ˈfaɪn.əl.i/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بالاخره
سرانجام، در پایان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آخر
آخر سر
آخرالامر
بالاخره
سرانجام
نهایتا
در نهایت
مترادف و متضاد
at last
eventually
ultimately
firstly
immediately
initially
1.After months of looking he finally found a job.
1. بعد از ماهها گشتن، بالاخره یک کار پیدا کرد.
2.And finally, I would like to thank my parents for all their help.
2. و در پایان، میخواهم از والدینم بهخاطر تمام کمکهایشان [زحماتشان] تشکر کنم.
3.We finally got home at midnight.
3. ما بالاخره نیمهشب به خانه رسیدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
final nail in the coffin
final
fin
filthy rich
filthy
financial
finch
find
find feet
find out
کلمات نزدیک
finalize
finalist
finale
final score
final result
finals
finance
financial
financial analysis
financial analyst
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان