خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمام (شده)
[صفت]
finished
/ˈfɪnɪʃt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تمام (شده)
پایان (یافته)، تکمیل (شده)
1.I won't be finished until just before lunch.
1. دقیقا تا قبل از ناهار (کارم) تمام نخواهد شد.
2.When you’re finished with your homework, you can watch TV.
2. وقتی که تکالیفت را تمام کردی، می توانی تلویزیون تماشا کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
finish with
finish up
finish off
finish
finicky
finishing touch
finite
fink
finland
finn
کلمات نزدیک
finish with
finish up
finish off
finish
finicky
finishing line
finite
finland
finn
finnish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان