[فعل]

to finish with

/ˈfɪnɪʃ wɪð/
فعل گذرا
[گذشته: finished with] [گذشته: finished with] [گذشته کامل: finished with]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قطع رابطه کردن بهم زدن، تمام کردن

informal
  • 1.She finished with her boyfriend after three years.
    1. او پس از سه سال با دوست‌پسرش قطع رابطه کرد.
  • 2.She finished with him when she discovered he was having an affair.
    2. او وقتی فهمید او با یکی رابطه دارد، با او بهم زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان