[فعل]

to finish up

/ˈfɪnɪʃ ˈʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: finished up] [گذشته: finished up] [گذشته کامل: finished up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 در انتها دچار چیزی شدن (در آخر) کار به جایی ختم شدن

informal
مترادف و متضاد end up
  • 1.He tried to bribe a police officer and finished up in jail.
    1. او سعی کرد به یک افسر پلیس رشوه بدهد و در انتها کارش به زندان ختم شد.

2 تمام کردن تکمیل کردن

  • 1.Come on, finish up your drinks!
    1. زودباش، نوشیدنی‌هایت را تمام کن!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان