خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اولاً
[قید]
firstly
/ˈfɜːrst.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اولاً
اول از همه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اولاً
نخست
اول آنکه
1.Firstly let me introduce myself.
1. اول از همه اجازه دهید خودم را معرفی کنم.
2.Firstly, we don't have enough money, and secondly, we don't have enough time.
2. اولاً، ما بهاندازه کافی پول نداریم و ثانیاً، زمان کافی نداریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
firsthand
first-time offender
first-rate
first-person shooter game
first-hand account
firth
fiscal
fiscal year
fish
fish and chips
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان