خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیره (نگاه کردن)
[قید]
fixedly
/ˈfɪksɪdli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fixedly]
[حالت عالی: most fixedly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خیره (نگاه کردن)
to stare fixedly at somebody/something
خیره به کسی/چیزی زل زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
fixed costs
fixed
fixation
fixated
fixable
fixer
fixture
fizz
fizzle
fizzle out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان