خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کج خلق
[صفت]
fractious
/ˈfrækʃəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fractious]
[حالت عالی: most fractious]
1
کج خلق
بد خو، بدعنق
مترادف و متضاد
irritable
quarrelsome
1.Children often get fractious and tearful when tired.
1. بچه ها وقتی خسته اند معمولا بدعنق و گریان می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
fractionally
fractional
fraction
fracas
fps
fracture
fractured
frag
fragile
fragile peace
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان