1 . ضعف
[اسم]

frailty

/ˈfreɪlti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ضعف سستی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سستی
  • 1.Most of the characters in the novel exhibit those common human frailties - ignorance and greed.
    1. بیشتر شخصیت‌های رمان آن ضعف‌های مشترک در انسان‌ها را به نمایش می‌گذارند - جهل و حرص.
  • 2.Though ill for most of her life, physical frailty never stopped her from working.
    2. اگرچه او بیشتر عمرش را بیمار بود اما سستی هیچگاه مانع از کار کردن او نشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان