خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پر
[صفت]
fraught
/frɔːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more fraught]
[حالت عالی: most fraught]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پر
مملو، آکنده
مترادف و متضاد
filled
1.a situation fraught with danger
1. موقعیتی پر از خطر
تصاویر
کلمات نزدیک
fraudulent
fraudster
fraud squad
fraud
fratricide
fray
frayed
frazzled
freak
freak hailstorm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان