خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیوانه (چیز یا فعالیتی)
2 . آدم عجیب و غریب
3 . اتفاق خارقالعاده
4 . غیرعادی
[اسم]
freak
/frik/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دیوانه (چیز یا فعالیتی)
مرده (چیز یا فعالیتی)، خوره، هوادار پروپاقرص
مترادف و متضاد
enthusiast
fan
a computer freak
دیوانه رایانه
a health freak
دیوانه سلامتی
2
آدم عجیب و غریب
(چیز، موجود و ...) عجیبالخلقه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عجیب و غریب
1.Don't play with him. He is a freak.
1. با او بازی نکن. او آدم عجیب و غریبی است.
3
اتفاق خارقالعاده
رویداد غیرعادی
[صفت]
freak
/frik/
غیرقابل مقایسه
4
غیرعادی
عجیب و غریب
1.a freak accident
1. یک تصادف غیرعادی
2.a freak storm
2. طوفان غیرعادی
تصاویر
کلمات نزدیک
frazzled
frayed
fray
fraught
fraudulent
freak hailstorm
freak out
freakish
freckle
freckled
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان