خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . میخکوب کردن
[عبارت]
freeze in one’s tracks
/friz ɪn wʌnz træks/
1
میخکوب کردن
شوکه کردن، مات و مبهوت کردن
1.The question froze Alice in her tracks.
1. آن پرسش آلیس را در جایش میخکوب کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
freeze
freewheel
freeway
freeware
freethinker
freeze one's blood
freeze one's buns off
freeze-frame
freezer
freezing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان