Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . فریون
[اسم]
Freon
/fɹˈiːɑːn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فریون
فرئون
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرئون
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
frenzy
frenziedly
frenzied
frenetically
frenetic
frequence
frequency
frequency band
frequency distribution
frequency modulation
کلمات نزدیک
frenzy
frenzied
frenetic
frenchwoman
frenchman
frequency
frequent
frequent flyer
frequently
fresco
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان