خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجری (برنامه تلویزیونی)
2 . خواننده اصلی (گروه موسیقی)
3 . مهاجم (فوتبال)
[اسم]
frontman
/fɹˈʌntmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مجری (برنامه تلویزیونی)
2
خواننده اصلی (گروه موسیقی)
3
مهاجم (فوتبال)
تصاویر
کلمات نزدیک
frontispiece
frontiersman
frontier
frontal
frontage
frost
frostbite
frostbite is common here in the winter.
frostbitten
frosted
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان