خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کف
2 . یاوه
3 . کف کردن
[اسم]
froth
/fɹˈɑːθ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کف
هر چیزی شبیه به کف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کف
مترادف و متضاد
foam
2
یاوه
مهمل، حرف چرندیات
[فعل]
to froth
/fɹˈɑːθ/
فعل ناگذر
[گذشته: frothed]
[گذشته: frothed]
[گذشته کامل: frothed]
صرف فعل
3
کف کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کف کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
frosty
frosting
frosted glass
frosted
frostbitten
frothy
froward
frown
frown of disapproval
frown on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان