خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخکن
[اسم]
fryer
/fɹˈaɪɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرخکن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرخکن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
fry-up
fry
frustration
frustratingly
frustrating
کلمات نزدیک
fry-up
fry
frustration
frustrating
frustrated
frying pan
ft
ftse index
fuchsia
fuck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان