خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بارداری
[اسم]
gestation
/dʒeˈsteɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بارداری
حاملگی
1.a baby born at 38 weeks’ gestation
1. کودکی متولد شده بعد از 38 هفته بارداری
2.The gestation period of a horse is about eleven months.
2. دوره ی بارداری اسب حدودا یازده ماه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
gerund
gertrude
gerrymander
gerontology
germination
gesticulate
gesticulation
gesture
get
get a blowout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان