1 . شروع بدی داشتن
[جمله]

get off on the wrong foot

/gɛt ɔf ɑn ðə rɔŋ fʊt/

1 شروع بدی داشتن قدم اول را اشتباه برداشتن

informal
  • 1.Holly's new secretary really got off on the wrong foot by being rude to visitors.
    1. منشی جدید "هالی" واقعا قدم اول را اشتباه برداشت وقتی با مراجعه‌کنندگان بی‌ادبانه رفتار کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان