1 . برخلاف چیزی/کسی بودن
[فعل]

to go against

/goʊ əˈgɛnst/
فعل گذرا
[گذشته: went against] [گذشته: went against] [گذشته کامل: gone against]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برخلاف چیزی/کسی بودن با چیزی در تضاد بودن، ضد چیزی بودن

  • 1.This goes against my instincts.
    1. این برخلاف غرایزم است.
  • 2.This sentence goes against English grammar.
    2. این جمله با دستور زبان انگلیسی در تضاد است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان