خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برخلاف چیزی/کسی بودن
[فعل]
to go against
/goʊ əˈgɛnst/
فعل گذرا
[گذشته: went against]
[گذشته: went against]
[گذشته کامل: gone against]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
برخلاف چیزی/کسی بودن
با چیزی در تضاد بودن، ضد چیزی بودن
1.This goes against my instincts.
1. این برخلاف غرایزم است.
2.This sentence goes against English grammar.
2. این جمله با دستور زبان انگلیسی در تضاد است.
تصاویر
کلمات نزدیک
go abroad
go about
go a long way
go
gnp
go ahead
go along with
go ape
go around
go away
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان