خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از بین رفتن (مدل مو)
2 . بلند کردن (مو)
3 . (عادت را) کنار گذاشتن
[فعل]
to grow out
/groʊ aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: grew out]
[گذشته: grew out]
[گذشته کامل: grown out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از بین رفتن (مدل مو)
1.I had a perm a year ago and it still hasn't grown out.
1. من یک سال پیش موهایم را فر شش ماهه کردم، ولی هنوز از بین نرفتهاست.
2
بلند کردن (مو)
بلند شدن
1.I've decided to grow my hair out.
1. من تصمیم گرفتهام موهایم را بلند کنم.
3
(عادت را) کنار گذاشتن
1.Most children suck their thumbs but they grow out of it.
1. بیشتر بچهها شستهای خود را میمکند، اما بعد این عادت را کنار میگذارند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
grow apart
go without
go together
go in for
go down with
hand in
hang on to
head for
hit back
hit on
کلمات نزدیک
grow into
grow back
grow
grovel
grove
grow out of
grow quite attached
grow up
growbag
grower
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان