خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالغ
2 . بزرگسال
[صفت]
grown-up
/ˌgrəʊnˈʌp/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more grown-up]
[حالت عالی: most grown-up]
1
بالغ
بزرگ (سال)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بالغ
بزرگ
1.She has two grown-up children who work in the family business.
1. او دو فرزند بالغ دارد که در شغل خانوادگی مشغول به کار هستند.
2.What do you want to be when you're grown-up?
2. وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره شوی؟
[اسم]
grown-up
/ˌgrəʊnˈʌp/
قابل شمارش
2
بزرگسال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بزرگسال
بزرگسال
بالغ
1.Ask a grown-up to help you.
1. از یک بزرگسال درخواست کمک کن.
تصاویر
کلمات نزدیک
grown
growl
growing pains
growing
grower
growth
growth industry
groyne
grub
grubber
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان