خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شفیره
2 . غذا
[اسم]
grub
/grʌb/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شفیره
کرم حشره، لارو
مترادف و متضاد
larva
1.The grub becomes a fully grown beetle.
1. شفیره به سوسکی کاملا بالغ تبدیل میشود.
2
غذا
informal
مترادف و متضاد
food
1.Grub's up!
1. غذا آماده است!
2.They serve good grub there.
2. آنها آنجا غذای خوبی سرو میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
groyne
growth industry
growth
grown-up
grown
grubber
grubby
grudge
grudging
grudging approval
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان