خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدخلق
[صفت]
grumpy
/ˈgrʌmpi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: grumpier]
[حالت عالی: grumpiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدخلق
بهانهگیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یبس
informal
1.I hadn't had enough sleep and was feeling kind of grumpy.
1. من بهاندازه کافی نخوابیده بودم و کمی بدخلق شده بودم.
2.She gets grumpy when she’s tired.
2. وقتی خسته است، بدخلق میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
grumpily
grumbling
grumbler
grumble
gruffly
grunge
grunt
gsoh
guacamole
guarantee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان