خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نصف قیمت
[صفت]
half-price
/ˌhæfˈpraɪs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نصف قیمت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیمبها
1.I got half-price tickets for the show tonight.
1. من بلیط های نصف قیمت برای نمایش امشب خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
half-open
half-moon
half-mast
half-hourly
half-hour
half-price sale
half-sister
half-sole
half-staff
half-term
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان