خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لنگان لنگان راه رفتن
[فعل]
to hobble
/ˈhɑːbl/
فعل ناگذر
[گذشته: hobbled]
[گذشته: hobbled]
[گذشته کامل: hobbled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
لنگان لنگان راه رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لنگیدن
1.She was hobbling around on crutches.
1. او با عصا در اطراف لنگان لنگان حرکت می کرد.
2.The old man hobbled across the road.
2. پیر مرد لنگان لنگان از جاده عبور کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hob
hoax
hoary
hoarseness
hoarse
hobbs
hobby
hobnail
hobnail boot
hobnob
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان