خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیخانمان
2 . فرد بیخانمان
[صفت]
homeless
/ˈhoʊmləs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیخانمان
سرگردان، آواره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسمانجل
بیخانمان
خانهبهدوش
دربدر
کارتنخواب
آلاخونوالاخون
آواره
مترادف و متضاد
destitute
on the streets
vagrant
1.The floods made many people homeless.
1. (آن) سیلها، مردم بسیاری را بیخانمان کرد.
helping the homeless
کمک به بیخانمانان
the homeless people
افراد بیخانمان
[اسم]
homeless
/ˈhoʊmləs/
قابل شمارش
2
فرد بیخانمان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کارتنخواب
مترادف و متضاد
homeless people
vagrants
1.They're opening a new shelter for the homeless.
1. آنها دارند برای بیخانمانان پناهگاه جدیدی افتتاح میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
homeland
homegrown
homegirl
homecoming
homebuyer
homeless people
homeless shelter
homelessness
homely
homemade
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان