خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دلتنگی (برای وطن)
[صفت]
homesick
/ˈhoʊmˌsɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more homesick]
[حالت عالی: most homesick]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دلتنگی (برای وطن)
غربتزده
1.As I read my mother's letter, I began to feel more and more homesick.
1. در حالی که داشتم نامه مادرم را میخواندم، احساس دلتنگی بیشتر و بیشتری میکردم.
2.I don't believe in getting homesick.
2. من به غربتزدگی [غربتزده شدن] معتقد نیستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
homeschooling
homeric
homeowner
homeostasis
homeopathy
homesickness
homestead
hometown
homeward
homewards
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان