خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با عصبانیت یا رنجش گفتن
2 . رنجش
[فعل]
to huff
/hʌf/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: huffed]
[گذشته: huffed]
[گذشته کامل: huffed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
با عصبانیت یا رنجش گفتن
1.‘Well, nobody asked you,’ she huffed.
1. او با عصبانیت گفت: «خب، هیچکس از تو نپرسید.»
[اسم]
huff
/hʌf/
قابل شمارش
2
رنجش
دلخوری
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
hue and cry
hue
hudson
huddle
huckleberry
huff and puff
huffy
hug
huge
hugely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان