خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرمنقول
2 . ثابتقدم
[صفت]
immovable
/ɪmˈuːvəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more immovable]
[حالت عالی: most immovable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غیرمنقول
غیرقابلانتقال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غیرمنقول
an immovable object
یک شیء غیرقابلانتقال
immovable property
دارایی غیرمنقول
2
ثابتقدم
تسلیمناپذیر، مصمم
1.On this issue he is completely immovable.
1. درباره این مسئله، او کاملاً ثابتقدم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
immortalize
immortality
immortal
immorality
immoral
immune
immune system
immunity
immunization
immunize
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان