Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . نامساعد
[صفت]
inclement
/ɪnˈklemənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more inclement]
[حالت عالی: most inclement]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نامساعد
شدید، نامتعادل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامساعد
مترادف و متضاد
stormy
unfavorable
1.People should be prepared for inclement weather.
1. مردم باید برای آب و هوای نامساعد آماده باشند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
inclemency
incivility
incitive
inciter
incitement
inclementness
inclination
inclination of an orbit
incline
incline bench press
کلمات نزدیک
incivility
incitement
incite
incisor
incisive
inclination
incline
inclined
include
included
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان