Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شامل کردن
2 . شامل شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to include
/ɪnˈkluːd/
فعل گذرا
[گذشته: included]
[گذشته: included]
[گذشته کامل: included]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شامل کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سهیم کردن
مترادف و متضاد
contain
cover
incorporate
exclude
omit
to include somebody/something in/on something
کسی/چیزی را در چیزی شامل کردن
I'm going to include you on the list.
شما را شامل آن فهرست خواهم کردم [اسم شما را به آن فهرست اضافه خواهم کرد].
2
شامل شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در بر گرفتن
دربرداشتن
شامل بودن
مشتمل بودن
مترادف و متضاد
comprise
contain
involve
exclude
omit
to include something
شامل چیزی شدن
Does the price include tax?
آیا قیمت شامل مالیات (هم) میشود؟
to include doing something
شامل انجام کاری بودن
Your duties include typing letters and answering the telephone.
وظایف شما شامل تایپ کردن نامهها و جواب دادن به تلفن است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
inclined
incline
incisure
incisura
incisor
inclusive
incoherent
incoherently
income
incompatible
کلمات نزدیک
inclined
incline
inclination
inclement
incivility
included
including
inclusion
inclusive
incognito
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان