[اسم]

inclusion

/ɪnˈkluːʒn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مشارکت شرکت داده شدن

  • 1.Her self-portrait was chosen for inclusion in the exhibition.
    1. خودنگاره او برای شرکت داده شدن در نمایشگاه انتخاب شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان