Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مشارکت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
inclusion
/ɪnˈkluːʒn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشارکت
شرکت داده شدن
1.Her self-portrait was chosen for inclusion in the exhibition.
1. خودنگاره او برای شرکت داده شدن در نمایشگاه انتخاب شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
including
included
include
inclined
incline
inclusive
incognito
incoherent
incoherently
income
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان