خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایجاد
2 . تسریع زایمان با دارو
3 . استقرا
4 . انتصاب (به مقام یا شغلی)
[اسم]
induction
/ɪnˈdʌkʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ایجاد
القاء، انگیزش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
القا
the induction of malformations by radiation
ایجاد ناهنجاری توسط تابش
2
تسریع زایمان با دارو
specialized
3
استقرا
استدلال استقرایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استقرا
specialized
4
انتصاب (به مقام یا شغلی)
تصاویر
کلمات نزدیک
inducement
induce
indubitably
indrawn
indoors
inductive
indulge
indulgence
indulgent
indus river
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان